حمایت از حیوانات در اسلام
حمایت از حیوانات در اسلام
-
چکاوک
- چهار پایان اهلی
- خروس
- سگ
- کبوتر
- گربه
- گنجشک
- مرغ
- مورچه
چکاوک:
امام رضا (ع) در حدیثی به این مضمون فرمودند:
گوشت پرنده ، مرغ چکاوک را نخورید و به او دشنام و ناسزا نگویید و او را در اختیار کودکان قرار ندهید تا با او بازی کنند ، زیرا آن پرنده تسبیح خدا را می گوید و در تسبیح اش می گوید: لعنت خدا بر دشمنان آل محمد (ع) باد.
« الکافی: جلد شش ، صفحه 225 »
چهار پایان اهلی:
امام صادق (ع) به عبدالملک بن عمرو ، سخنی به این مضمون فرمودند:
من برای تو دعا می کنم. حتی برای چهار پای تو را نیز در دعایم ذکر می کنم.
« اختیار معرفة الرجال: صفحه 389 »
خروس:
عن ابی عبدالله (ع) قال:
مردی عابد و سالخورده ای در میان بنی اسرائیل زندگی می کرد ، روزی در حالی که مشغول نماز و عبادت خدا بود نگاهش (در حال نماز) به دو پسر بچه افتاد که خروس زنده ای را گرفته و پرهای او را می کنند و او را آزار و شکنجه می دادند ، ولی آن عابد نسبت به کار آن دو بچه عکس العملی از خود نشان نداده و آنها را از کارشان باز نداشته و همچنان خود را مشغول نماز و عبادت نموده بود ، پس خداوند متعال به زمین فرمان داد: تا دهان باز کند و آن عابد سنگدل را در خود فرو برد و او ( تا ابد ) همچنان در حال فرو رفتن در زمین است.
« الامالی للشیخ الطوسی علیه الرحمة: صفحه 669 »
سگ:
از پیامبر اکرم (ص) چندین نقل گردیده است:
زنی که در حال گذشتن از بیابانی بود و بسیار تشنه بود ناگهان چاه آبی را مشاهده نمود. سپس به درون چاه رفته و از آب آن چاه نوشید و پس از سیراب شدن از چاه بیرون آمد و بعد از اینکه از چاه بیرون آمد ، سگی را دید که در آن بیابان خشک از شدت تشنگی خاکهای نم دار را می خورد تا بدین وسیله تشنگی خود را بر طرف سازد. وقتی زن شدت تشنگی آن سگ را دید تصمیم گرفت تا دوباره به داخل چاه برود و برای آن سگ تشنه آب تهیه کند و او را سیراب کند. برای این کار به درون چاه رفت و چون ظرفی به همراه نداشت ، کفشهای خود را پر از آب نمود و به دندان گرفت و با کمک دستهایش از چاه بیرون آمد. به این ترتیب آن سگ تشنه را سیراب نمود. پس آنگاه ، خدای متعال کار نیک این زن را سپاس گفت و او را مورد آمرزش و مغفرت خود قرار داد.
« بهار الاتوار للهلامة مجلسی: جلد 65 ، صفحه 65 »
کبوتر:
از حضرت امام محمد باقر (ع) این چنین نقل گردیده:
روزی ایشان به همراه ابو امیه انصاری در کجاوه ای نشسته بودند. در این هنگام کبوتر سفیدی خود را به کجاوه رساند و روی گوشه ای از آن نشست. در این حال ابو امیه دست خود را به طرف آن پرنده بلند کرد تا او را از کجاوه دور کند.
در این هنگام امام فرمودند: ای ابو امیه ، بدان که این پرنده به اینجا آمده به ما پناه آورد. زیرا ماری هر سالی یکبار به لانه این پرنده حمله می کند و جوجه هایش را می خورد و من با دعایی که برایش نمودم ، آن مار را از لانه این پرنده دور ساختم.
« ذکر القماری _ مجمع البحرین: جلد 4 ، صفحه 489 »
گربه:
از امیر المؤمنین (ع) نقل گردیده:
روزی پیامبر اکرم (ص) مشغول وضو بودند. در این اثنا گربه ای خانگی به آن حضرت پناه آورد. آن حضرت پی بردند که این گربه تشنه است. پس ایشان ظرف آبی را که با آن وضو می ساختند به طرف گربه نزدیک برده تا آب بنوشد. سپس آن گربه از آب درون ظرف نوشید و پیامبر با باقیمانده آب وضو ساختند.
« النوادر للسید فضل الله الراوندی _رحمة الله تعالی علیه: صفحه 39 »
از علی ابن الله (ع) چنین نقل است که:
زنی مورد عذاب قرار گرفت و این عذاب بدان خاطر بود که آن زن ، گربه ای را به جایی بسته ، تا آنجا که حیوان از فرط تشنگی به هلاکت رسید.
« ثواب الاعمال و عقاب الاعمال: صفحه 327 »
گنجشک:
نبی مکرم اسلام (ص) فرمودند:
هر شخصی که گنجشکی را بی جهت و بدون دلیل بکشد ، در روز قیامت مورد بازخواست قرار خواهد گرفت و آن گنجشک دور عرش الهی می چرخد و ناله سر می دهد و از خدا می خواهد که از قاتل اش پرسیده شود: برای چه او را بیهوده کشته است؟
« بحار الاتوار: جلد 46 ، صفحه 270 »
احمد ابن محمد حکایتی از اما محمد کاظم (ع) بدین مضمون نقل نموده است:
ماری که به لانه گنجشکی حمله کرده و قصد خوردن جوجه هایش را داشت توسط امام کاظم (ع) به هلاکت رسید.
« دلائل الامة: صفحه 343 »
مرغ:
از حضرت محمد (ص) این چنین حکایت کنند:
روزی ایشان از جایی عبور می کردند ، گذرشان بر جماعتی افتاد که مرغ زنده ای را در حالی که او را به جایی بسته بودند و مورد هدف و نشانه گیری تیرهای خود قرار می داند.
آنگاه حضرت فرمودند: این ها چه کسانی هستند؟! لعنت خدا بر ایشان باد.
« النوادر للسید فضل الله الراوندی: صفحه 33 »
مورچه:
حضرت امیر المؤمنین علی (ع) فرمودند:
به خدا سوگند اگر اقالیم هفت گانه را به من ببخشند و در مقابل آن از من بخواهند که پوست جویی را از دهان مورچه ای بیرون بکشم هیچگاه چنین ظلمی را مرتکب نخواهم شد و خدای متعال را به چنین کاری معصیت نخواهم نمود.
« نهج البلاغه: خطبة 224 »